تعداد بازدید 1546
|
نویسنده |
پیام |
baharsalehi
ارسالها : 315
عضویت: 8 /6 /1391
محل زندگی: اهواز
سن: 26
تشکرها : 261
تشکر شده : 684
|
داستانک: نقطه سیاه
یاد بگیر:
اتاق بازرگانی یک شهر کوچک از یک سخنران دعوت کرد تا در یک مراسم عمومی صحبت کند. اوضاع اقتصادی مدتی بود که خراب شده بود ، احساس نا امیدی در مردم دیده می شد. آنها می خواستند به کمک این سخنران به مردم امید و انگیزه بدهند.
خانم سخنران در خلال ارائه مطالب خود کار جالبی کرد. او یک ورق کاغذ بزرگ برداشت و با ماژیک یک نقطه سیاه بزرگ روی آن و درست در مرکز آن کشید. آن را به مردم نشان داد و از آنها پرسید: چه می بینند؟
قبل از همه ، مردی از جایش برخاست و گفت: من نقطه ای سیاه می بینم.
او گفت: بسیار خوب دیگر چه می بینید؟
همه به اتفاق گفتند: نقطه ای سیاه.
و پرسید: آیا هیچ چیز دیگری نمی بینید که اطراف این نقطه سیاه باشد؟
و صدای جمعیت بود که می گفت: نه.
پس این ورق کاغذ چه؟ سخنران این را گفت و ادامه داد: من مطمئنم همه شما آن را دیده اید ، اما خود این را برگزیده اید تا آن را نادیده بگیرید.
در زندگی هم این گونه است ، همه ما تمایل داریم همه خوبی ها و امتیازاتی که داریم را نادیده بگیریم و در مقابل همه توجه و انرژی خود را روی مشکلاتی متمرکز کنیم که مانند این نقطه های کوچک هستند و باعث ناامیدی و دلسردی ما می شوند. آنها کوچک و بی اهمیت هستند ، اگر بتوانیم افق دید خود را وسی عتر کنیم و همه تصویر زندگی را ببینیم.
امضا : در نبرد بین انسان های سخت و روزهای سخت
این انسان های سخت هستند که می مانند
نه روزهای سخت.
|
|
یکشنبه 02 مهر 1391 - 12:03 |
|
تشکر شده: |
|
|
تشکر شده: |
1 کاربر از baharsalehi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
admin & |
|
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش (تازه سازی) صفحه نیست ، برای این کار روی تازه سازی پاسخ ها کلیک نمایید !
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.